loading...
داستان,مطالب جالب,جك و...
reza بازدید : 98 جمعه 1391/07/21 نظرات (0)
پيرمرد روي نيمكت نشسته بود و كلاهش را روي سرش كشيده بود و استراحت مي كرد. سواري نزديك شد و از او پرسيد: هي پيري! مردم اين شهر چه جور آدمهاييند؟ پيرمرد پرسيد: مردم شهر تو چه جوريند؟ گفت: مزخرف ! پيرمرد گفت: اينجا هم همينطور! بعد از چند ساعت سوار ديگري نزديك شد و همين سؤال را پرسيد. پيرمرد باز هم از او پرسيد :مردم شهر تو چه جوريند؟ گفت: خب ! مهربونند. پيرمرد گفت: اينجا هم همينطور !!!!
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
slm be dustaye gole khodam adresse jadide in web ro mizaram k sar bezanid unja dastanaye bishtari gozashtam o kollan dg unja matlab up mikonam biayn hatman inam az adress : www.cliff-hanger.rozblog.com :* :*
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    به کدامیک از موضوعات این وبلاگ علاقه دارید؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 31
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 9
  • آی پی دیروز : 4
  • بازدید امروز : 11
  • باردید دیروز : 84
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 2
  • بازدید هفته : 108
  • بازدید ماه : 497
  • بازدید سال : 8,465
  • بازدید کلی : 26,451