loading...
داستان,مطالب جالب,جك و...
reza بازدید : 109 جمعه 1391/07/21 نظرات (1)
مردي دختر سه ساله اي داشت. روزي مرد به خانه آمد و ديد كه دخت رش گران ترين كاغذ زرورق كتابخانه اورا براي آرايش يك جعبه كودكانه هدر داده است . مرد دخترش را به خاطر اينكه كاغذ زرورق گرانبهايش را يه هدر داده است تنبيه كرد و دخترك آن شب را با گريه به بستر رفت وخوابيد. روز بعد مرد وقتي از خواب بيدار شد ديد دخترش بالاي سرش نشسته است و آن جعبه زرورق شده را به سمت او دراز كرده است. مرد تازه متوجه شد كه آن روز، روز تولش است و دخترش زرورق ها رابراي هديه تولدش مصرف كرده است. او با شرمندگي دخترش را بوسيد و جعبه رااز او گرفت و در جعبه را باز كرد. اما با كمال تعجب ديد كه جعبه خالي استمرد بار ديگر عصباني شد به دخترش گفت كه جعبه خالي هديه نيست وبايد چيزي درون آن قرار داد. اما دخترك با تعجب به پدر خيره شد وبه او گفت كه نزديك به هزار بوسه در داخل جعبه قرار داده است تا هر وقت غمگين بود يك بوسه از جعبه بيرون آورد و بداند كه دخترش چقدر دوستش دارد!!
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
slm be dustaye gole khodam adresse jadide in web ro mizaram k sar bezanid unja dastanaye bishtari gozashtam o kollan dg unja matlab up mikonam biayn hatman inam az adress : www.cliff-hanger.rozblog.com :* :*
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    به کدامیک از موضوعات این وبلاگ علاقه دارید؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 31
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 22
  • آی پی دیروز : 4
  • بازدید امروز : 24
  • باردید دیروز : 8
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 4
  • بازدید هفته : 32
  • بازدید ماه : 541
  • بازدید سال : 8,509
  • بازدید کلی : 26,495