loading...
داستان,مطالب جالب,جك و...
reza بازدید : 113 شنبه 1391/03/13 نظرات (0)

    گارد جاویدان

 

این گارد شاید تا پایان تاریخ بشر به آن صورت تجدید نشود و اهمیت گارد مزبور به زیبایی لباس و شکوه ساز و برگ نبود، بلکه مسئله انتخاب سربازان گارد مزبور دارای اهمیت بود.

اس دراس می نویسد که سربازان گارد جاوید از بین جوانانی که بلند و خوش بنیه بودند انتخاب می شدند و آنها را در دوره داریوش به مدرسه می فرستادند و دوره تعلیمات آنها شش سال بود و در مدرسه علاوه بر علوم آن زمان فنون جنگی را فرا می گرفتند و به پرورش اخلاقی آنها خیلی اهمیت می دادند و بعد از اینکه از مدرسه خارج می شدند جای آنهایی را که در چهل سالگی از گارد جاوید خارج می شدند می گرفتند.

برگرفته از: سرزمین جاویدان

 

 ساخت پرسپولیس

لمای مصرشناس می گویند کسی که هرم بزرگ مصر موسوم به هرم «کوفو» را ساخت منظورش علاوه بر ساختن بنایی که نتوان آن را خراب کرد، این بود که تمام علوم زمان خود را در آن هرم بگنجاند و طبق تحقیقاتی که شده، در هرم کوفو چیزی نیست که کلید یکی از قوانین علمی نباشد، از طول و عرض و ارتفاع هرم گرفته تا طول راهروها و وسعت اطاق ها و وزن سنگ ها و غیره.

کاخ پرسپولیس هم که داریوش شروع به ساختمان آن کرد و قسمتی از کاخ در زمان حیاتش به پایان رسید و قسمت های دیگر را اخلافش ساختند مجموعه ای بود از صنایع و هنرهای تمام اقوام دنیای قدیم و اگر مقرر می شد که جمعی از صنعتگران و هنرمندان دنیای قدیم جمع شوند و تصمیم بگیرند که یک نمایشگاه بزرگ تشکیل بدهند که در آن علوم و صنایع تمام اقوام به نمایش گذاشته شود نمی توانستند مجموعه و نمایشگاهی غیر از پرسپولیس ترتیب بدهند.

هر صنعت که در دنیای قدیم وجود داشت در پرسپولیس به کار رفت مشروط بر این که صنعت را مطابق مفهوم قدیم تعریف کنیم نه مطابق مفهوم امروزی.

هر هنری که در دنیای قدیم موجود بود در کاخ پرسپولیس مورد استفاده قرار گرفت و کاخ پرسپولیس را نمایندگان صنعت و هنر تمام ملل جهان ساختند نه فقط صنعتگران و هنرمندان ایران. داریوش که مصر را دیده و اهرام آن را مشاهده کرده بود، می خواست کاخی بنا کند که مانند اهرام مصر جاوید باشد و هیچ چیز نتواند آن را از بین ببرد.

 

هجری خورشيدی دقیق ترين تقويم جهان

يک استاد موسسه ژئوفيزيک دانشگاه تهران مدعی شده تقويم ملی ايران (هجری خورشيدی) دقِق ترِين تقويم جهان است. ايرج ملک پور گفته بررسی ها نشان داده تقويم ميلادی که تقويم جهانی و بين المللی است در هر 3300 سال يک روز خطا دارد در حالی که تقويم هجری خورشيدی در هر 10مليون سال يک روز خطا دارد. وی گفته اين نتيجه بر اثر بررسی تقويم 5000 سال به دست آمده است.

 

خلیج همیشه فارس

با چنگ و دندان می خواهند این گره را باز کنند، می خواهند این پیوند را بگسلند. ولی آنان که چنگ و دندان نشان می دهند آیا تا به حال اندیشیده اند که چگونه می توان نقشه های جغرافیایی هزاران ساله، اسناد و قراردادهای معتبر تاریخی، کتاب های تاریخ و کتیبه ها را دگرگون کرد!

 

دهم اردیبهشت ماه، روز ملی خلیج فارس، خلیج فارسی که از همیشه خلیج فارس بوده، همیشه دریای پارس بوده و همیشه آن را Persian Gulf  خوانده اند، به آن پرسیکوس سینوس گفته اند. تازی زبانان و تازی نویسان همواره و تا چندی پیش برای نامیدن این خلیج فارس از نام های بحرالفارسی، الخلیج الفارسی و بحرالعجم بهره جسته اند. نام خلیج فارس با حافظه ی تاریخی جهان گره خورده است، سخن از ایران نیست، سخن از جهانی است که امروز می خواهد خودش، نگاشته هایش و بزرگانش را انکار کند.

 

 

ایلامیان

ایلامیان یا عیلامی‌ها اقوامی بودند که از هزاره سوم پ. م. تا هزاره نخست پ. م. ، بر بخش بزرگی از مناطق جنوب و غرب ایران فرمانروایی داشتند. بر حسب تقسیمات جغرافیای سیاسی امروز، ایلام باستان سرزمین‌های خوزستان، فارس، ایلام و بخش‌هایی از استان‌های بوشهر، کرمان، لرستان و کردستان را شامل می‌شد.

 

زن در هنر هخامنشی

مدت زیادی است که می دانیم که در هیچ یک از نگاره های بی شمار تخت جمشید و شوش و پاسارگاد هیچ زنی به تصویر کشیده نشده است.

باستان شناسان حفار در قطعه ای شکسته از یک آجر لعاب دار که از بنایی ایرانی در بابل به دست آمده، چهره ی زنی را می بینند که با رنگ سفید نقاشی شده است. قطعه آجری از شوش دست سفید مزین به دست بند را نشان می دهد که نیزه ای را حمل می کند. البته این دست نمی تواند از آن زنی باشد. حتی گفته شده که ایرانی ها هیچ زنی را نقش نکرده اند. اما ما طبعا باید به اسنادی که به تصادف به دست می آیند نیز بها بدهیم. ظاهرا زن در چارچوبی که برنامه های بزرگ امپراتوری و قدرت فرمان روایی آن را به نمایش درمی آورد، نقشی نداشته است.

 

 

اسکناس در ایران باستان

بعد از اینکه در دوره هخامنشان اردشیر سوم به سلطنت رسید، پول، برای هزینه های ضروری وجود نداشت و او دستور داد روی چرم سکه بزنند و رواج بدهند و برای اولین بار در تاریخ ایران «شهروا» منتشر شد و تاریخ نشان نمی دهد که قبل از اردشیر سوم شهروا در ایران منتشر شده باشد.

وقتی که شهروا منتشر شد، لطمه ای بزرگ به داد و ستد وارد آمد، چون کسی به شهروا اعتماد نداشت و آن را نمی پذیرفت. از طرف دیگر، پذیرفتن شهروا اجباری بود و اگر کسی آن را نمی پذیرفت به قتل می رسید. این بود که همه چیز نایاب شد.

در دربار اردشیر سوم  خواجه ای بود به اسم «باگواس» که شهرت داشت مردی باهوش و باتجربه است، و آن مرد خواجه نه فقط دارای مقامی بزرگ شد بلکه به سلطنت نیز رسید.

 

 

کارهای بزرگ داریوش

اما چهار کار داریوش، در نظر تمام مورخین امروزی دارای ارزش بسیار است و حتی ماخذهایی که امروز برای قضاوت در مورد زمامداران وجود دارد آن چهار کار را تحسین می نماید. کارهای مزبور عبارت است از : تغییر خط ایرانیان و رواج دادن الفبای آسان فینیقی و تعمیم آموزش و پرورش به طوری که همه مردم دارای سواد خواندن و نوشتن بشوند. دوم ترجمه کردن اوستا از زبان باختری به زبان فارسی دوره هخامنش (پهلوی هخامنشی)، سوم تغییر تقویم ایرانیان و تثبیت ایام تعطیل و اعیاد و سوگواری و فصول کشاورزی و درختکاری و آبیاری. چهارم وضع قوانین بر مبنای احتیاجات فوری و اجتماعی مردم و به وجود آوردن سازمان هایی برای اجرای آنها.

 

فیثاغورث در ایران

یکی از وقایع سلطنت داریوش که در آن زمان دارای اهمیت نبود و امروز، در نظر مورخین یکی از وقایع بزرگ آن عصر به شمار می آید این بود که «فیثاغورث» دانشمند  معروف یونانی به ایران آمد و مدتی در ایران به سر برد و با علمای ایران مربوط شد و داریوش برای او مستمری تعیین کرد تا این که از حیث معاش در ایران آسوده خاطر باشد.

در آن عصر هنوز شرح حال فیثاغورث را ننوشته بودند تا این که او را از حیث مقام به پای خدایان یونانی که در کوه «المپ» سکونت داشتند برسانند و بعد از مرگ فیثاغورث کسانی که شرح حال او را نوشتند گفتند که او فرزند یکی از خدایان به اسم «آپولون» بود و علوم خود را از خدایان فرا گرفت.

به همین جهت یک قسمت از شرح زندگی فیثاغورث توام با افسانه است و مورخین امروز آنها را نمی پذیرند و آنهایی که شرح حال فیثاغورث را نوشته اند به مناسبت این که خواستند وی را در ردیف خدایان قرار بدهند تاریخ وقایع مهم زندگی او را به درستی ثبت نکردند و ما امروز نمی دانیم که فیثاغورث در چه تاریخ متولد شد و در چه تاریخ زندگی را بدرود گفت.

 

ارتب که بود؟

روزی که کوروش وارد شهر صور شد یکی از برجسته ترین کمانداران سرزمین فینیقیه( که صور از شهرهای آن بود) تصمیم گرفت که کوروش را به قتل برساند. آن مرد به اسم «ارتب» خوانده می شد و برادرش در یکی از جنگ ها به دست سربازان کوروش به قتل رسیده بود.

کوروش در آن روز به طور رسمی وارد صور شده بود و پیشاپیش او ، به رسم آن زمان ارابه آفتاب را به حرکت در می آوردند و ارابه آفتاب حامل شکل خورشید بود و شانزده اسب سفید رنگ که چهار به چهار به ارابه بسته بودند آن را می کشید و مردم از تماشای زینت اسب ها سیر نمی شدند.

هیچ کس سوار ارابه آفتاب نمی شد و حتی خود کوروش هم قدم در ارابه نمی گذاشت و بعد از ارابه آفتاب کوروش سوار بر اسب می آمد.

گفتیم که پادشاه ایران ریش بلند داشت و در اعیاد و روزهای مراسم رسمی، موی ریش و سرش را مجعد می کردند و با جواهر می آراستند.کوروش به طوری که افلاطون و هرودوت و گزنفون و دیگران نوشته اند علاقه به تجمل نداشت و در زندگی خصوصی از تجمل پرهیز می کرد، ولی می دانست که در تشریفات رسمی باید تجمل داشته باشد تا اینکه آن دسته از مردم که دارای قوه فهم زیاد نیستند تحت تاثیر تجمل وی قرار بگیرند.

در آن روز کوروش، از جواهر می درخشید و اسبش هم روپوش مرصع داشت و به سوی معبد «بعل» خدای بزرگ صور می رفت و رسم کوروش این بود که هر زمان به طور رسمی وارد یکی از شهرهای امپراطوری ایران(که سکنه آن بت پرست بودند) می گردید، اول به معبد خدای بزرگ آن شهر می رفت تا اینکه سکنه محلی بدانند که وی کیش و آیین آنها را محترم می شمارد.

در حالی که کوروش سوار بر اسب به سوی معبد می رفت، «ارتب» تیرانداز برجسته فینیقی وسط شاخه های انبوه یک درخت انتظار نزدیک شدن کوروش را می کشید.

 

خلیج فارس و اولین قایق ها

نوشته اند که خلیج فارس جایگاه بشر اولیه بوده است و انسان های نخستین برای اولین بار در این دریا به قایقرانی پرداختند و سپس هنر قایق سازی را همراه قایق های خود به آب راه ها و دریاهای دیگر بردند و رموز کار را به همه ی انسان های ساحل نشین آموختند.

ر.وادالا نایب کنسول فرانسه در بوشهر، درباره ی بشر اولیه و قایق سواری او می نویسد:

«به طوری که مشهور است، تاریخ بشر از کرانه های خلیج فارس آغاز گشته است، بنابراین خلیج فارس اولین دریایی است که انسان ها روی آن با قایق های کوچک بحرپیمایی کرده اند.

در هر حال اولین دسته ی انسان های دوران کهن(فینیقیان، بابلیان، کلدانیان، سومریان) و نیز(یونانیان، ایرانیان و تازیان) در آب های خلیج فارس کشتیرانی کرده اند. بقایای ویران گورهای دیرین در بحرین و ایلام و کاوش های مقدماتی دیرین شناسی که پیرامون بوشهر به عمل آمده، ثابت می کنند که در آنجا بیش از هزار سال پیش از میلاد مسیح تاسیسات کشتیرانی وجود داشته است. »

 

 

نخستين قرارداد مرزي بشر را مادها بستند

590 سال پيش از ميلاد دريكي ازروزهاي تابستان -معادل 9تير - نخستين قرارداد مرزي در تاريخ بشر ميان دولت ايران (حكومت ماد) و دولت ليدي (قسمتي از تركيه امروزي) بسته شد.

مادها مردماني بودند آريايي‌نژاد كه سلسله خودرا در ابتداي قرن هفتم يا هشتم قبل از ميلاد تاسيس كردند، تاريخ ورود قوم ماد به فلات ايران دقيقا معلوم نيست. آشوريان در 844 قبل از ميلاد پارسيان را به نام پارسوا و در 836 قبل از ميلاد مادها را به نام ماداي مي‌شناختند.

اين كه مقصود از ماداي همان اقوام ماد بوده‌اند ترديدي نيست ليكن در مورد پارسوا معلوم نيست كه مقصود از ذكر اين نام، پارسيان مورد نظر بوده يا مردمان ديگري، از لشكركشي‌هاي پي‌درپي كه توسط آشوري‌ها به سرزمين ماد شده و باعث ويراني شهرهاي زيادي گرديد چنين مي‌توان استنباط كرد كه اين مملكت در آن زمان آباد و پرجمعيت بوده است. مادها تحت تبعيت دولت آشور بودند گاهي هم با ساير اقوام آريايي‌نژاد متحد شده به قلمرو آشور مي‌تاختند. در هر حال عوامل خارجي مخصوصا تاخت و تازهاي خارج از اندازه آشوريان را مي‌توان يكي از عوامل تشكيل دولت و وحدت ماد دانست. از آنجايي كه حكومت مادها اولين حكومت ايراني بود با سرزمين‌هاي ديگر و اقوام و قبايل مختلف در داد و ستد بودند و در واقع اولين چيزي كه مردم از دولت ماد می خواستند این بود که به کسی باج ندهند.

 

رفتار جوانمردانه کوروش با اسیران

آنچه از محتواي كتيبه‌هاي شاهان آشور و بابل مانده، نشان مي‌دهد آنان به هر جا لشكر مي‌كشيدند، در آن منطقه كشتار و ويراني مي‌كردند تا به آن جا كه به گفته خود اين شاهان، حتي حيوانات منطقه را مي‌كشتند.

جوانمردترين شاه تاريخ جهان، كورش كبير، وقتي هگمتانه (همدان امروزي)، پايتخت ماد، را فتح كرد و بر پدربزرگ خود، ايشتوويگو، در سال 553 ق.م، چيره شد، با بزرگان ماد خوشرفتاري كرد چنان كه بسياري از آنان همكاري با شاه جديد را پذيرفتند.

او بر خلاف بيشتر شاهان ايشتوويگو را نكشت و اجازه داد او زندگي شاهوار خويش را حفظ كند.

 

 

 

چگونگی تشکيل امپراطوری هخامنشی

در ناحيه جنوبي ايران و در شمال خليج فارس ، ايالتي واقع شده است که از روزگار باستان « پارس » (فارس) نام داشته و از آغاز دوره اسلامي ، مرکز آن شيراز بوده است. اين ايالت در چند هزار سال پيش توسط اقوام بومي ايران ، و به ويژه ايلاميان مسکون بوده است از اين قوم آثار زيادي در گوشه و کنار فارس مثلا در کورنگون ، ممسني ، نقش رستم تخت جمشيد ، تپه سبز و تپه مليان ، هر دو در ناحيه مرو دشت ، به جاي مانده است و معلوم مي شود که اين جا، ناحيه آباد و با فرهنگي بوده . سه هزار سال پيش از اين ، گروهي از مردمان هند و اروپايي که خود را آريائي مي خواندند ، از روسيه امروزي به درون فلات ايران سرازير شدند و پس از زد و خورد هاي فراوان با بوميان آن سامان ، پيروزي يافته ، اينجا و آنجا براي خود شهرکها و آشيان هايي درست کردند.

 

مقام زن در ايران باستان

اسفند در آيين زرتشت مظهر بردباري و فروتني اهورمزدا است و پنجم اسفند (اسفند روز) جشن زنان. ايرانيان باستان اسفند را سپنتا آرمئيتي مي ناميدند. يعني انديشه درست پاک. به عبارت ديگر: سرچشمه پاکي و سازگاري و فروتني.

نگاهي به جايگاه اسفند (اسفندارمذ) در ايران باستان مي تواند سبب گزيدن اسفند روز را براي جشن زنان در ايران باستان توجيه کند.

زرتشت در گاتاها 18 بار از اسفندارمذ ياد مي کند. از مجموع اين اشاره ها چنين برمي آيد که آرايش بهشت نکاستني با اسفندارمذ است، که يکي از هفت فرشته بزرگ آيين زرتشت است. اسفندارمذ سرگرداناني را که هنوز درست را از نادرست بازنمي شناسند ياري مي دهد. حتي زرتشت از او مي خواهد که در روز رستاخيز او و پيروانش را ياري کند تا آمرزيده شوند. زرتشت همچنين از اين فرشته مي خواهد تا به او توش و توان و نهاد راستين دهد.

اسفندارمذ گشايش بخش هستي است و در مقام فرشته موکل زمين به کشتزاران رامش مي دهد. زرتشت از او مي خواهد که تنها فرمانروايان خوب به فرمانروايي برسند ومردم زندگي پاکي داشته باشند و چارپاياني که مايه زندگي هستند پرورش يابند.

 

از لوح های گلی تخت جمشيد چه می دانيم؟

"رضا مرادي غياث آبادي" پژوهشگر فرهنگ ايران باستان و اختر ‌باستان‌شناسي است كه درباره كتيبه ها و لوح هاي تخت‌جمشيد كه تعداد بسياري از آنها در دانشگاه شيكاگو است، تحقيقي انجام داده است. او در اين مصاحبه به انواع لوح هاي تخت جمشيد اشاره كرده و پس از معرفي آنها از تاراجشان سخن گفته است.

 

 

 چند گونه كتيبه و لوح در تخت جمشيد وجود دارد؟

 کتيبه هاي مختلفي از دوره هخامنشي در تخت جمشيد وجود دارد. مثلا سنگ‌نبشته‌هاي پادشاهان هخامنشي که به زبان و خط ميخي «پارسي باستان» بر روي نماي سنگي‌ کاخ‌ها و بناهاي تخت‌جمشيد نوشته شده و معمولاّ با ترجمه آن ميخي و زبان‌هاي «عيلامي» و «بابلي نو (اکدي)» همراه هستند.

دوم، لوحه‌هاي زرين و سيمين داريوش بزرگ که از صندوق‌هاي سنگي در پايه ديوارهاي تالار آپادانا پيدا شد.

سوم، کتيبه‌هايي که بر روي اشيايي همچو سنگ وزنه، مهر، دستگيره در، آجرهاي لعابدار و آوندهاي گوناگون ديده شده است.

 

 

کتیبه پنجم داریوش شاه در شوش

از داریوش بزرگ، کتیبه‌های فراوانی در شهر شوش به دست آمده است که بر روی سنگ‌های مرمرین، پاستون‌ها، لوح‌های گلین و یا بر آجر نگاشته شده‌اند. بیشتر این کتیبه‌ها، مانند دیگر نبشته‌های هخامنشی به سه خط و زبان فارسی باستان، عیلامی و بابلی هستند. متن زیر گزارش فارسیِ یکی از مهمترین کتیبه‌های داریوش بزرگ، یعنی کتیبه پنجم او در شوش (DSe) است که در آن اندیشه‌های داریوش در زمینه صلح‌جویی و همبستگی سرزمین‌ها، آبادانی و سامان شهرها، پاسداشت ناتوانان، پایندگی میهن و بسا نکات مهم دیگر آمده است. این کتیبه کوتاه، همراه با نویسه اصلی میخیِ فارسیِ باستان، آوانوشت و برخی توضیحات از سوی این نگارنده در دست چاپ است و ترجمان آسان‌خوانِ آن در اینجا منتشر می‌شود.

بند 1   خدای بزرگ است اهورامزدا؛ که بیافرید این زمین را؛ که بیافرید آن آسمان را؛ که بیافرید آدمی را؛ که بیافرید از برای آدمی شادی را؛ که داریوش را شاهی فرا داد. یک شاه از بسیاران، یک فرمانروا از بسیاران.

 

 

 درآمدی بر پالایش زبان پارسی

زبان پارسی، زبانی‌ست از دسته‌ی زبان‌هایِ هندوایرانی از گروهِ زبانی هندواروپایی که ساختار واژه‌سازی در آن، بر پایه‌ی آمیزش ریشه‌ها و وندهاست. ازین نگرش، می‌توان آن‌را در تراز زبان‌های توانایی چون فرانسه، آلمانی و … گذاشت. با این‌همه در سزای این زبان، ستمِ بسیاری شده است. از سده‌ی پنجم به پس، دبیران درباری برای دانش‌نمایی در برابر پادشاه، از واژه‌های تازی [عربی] بهره بردند و از آن پس افشان [نثر] پارسی، زیبایی و زیوایی نخستین خود را از دست داد. زیبایی از آن‌روی که واژه‌های پارسی ساختاری آهنگین دارند و در آمیزش با واژه‌هایِ تازی که بیشینه‌ی آن‌ها از گلو گفته می‌شوند و افزون‌ برین، از سنگی جدا برخوردارند، دچارِ آشفتگی شد. و زیوایی یا زنده‌بودن از آن‌روی که کم‌کم پیش‌وندها و پس‌وندها که واژه‌های نو را می‌ساختند از میان رفتند و زبان در برابر واژه‌هایِ نوین ناتوان شد. از ابوالفضلِ بیهقی، نویسنده‌ی نام‌دار "تاریخ بیهقی" نوشتاری داریم که در آن به دبیران دیوانی دستور داده است که در نوشتن به جای واژه‌های پارسی، چه واژه‌های تازی به کار برند. برای نمونه، نوشته: به‌جای "شوریدگی"، "اضطراب" نویسند. به‌جای "آهستگی"، "تمنی" نویسند. به‌جای "خو"، "سیرت" نویسند.[1] این آشفتگی روزبه‌روز بیش‌تر شد به گونه‌ای که برخی از دبیران، برای دانش‌نمایی در برابر شهریاران تُرک، از واژه‌هایِ ترکی نیز بهره بردند. روزگاری رسید که دبیران تنها برای چند کارواژه [فعل] و یا پیوندواژه از پارسی بهره می‌بردند و هتا [حتی] نزدیک بود که دستور زبانِ تازی نیز اندر پارسی شود.

 

نشان راز آمیز

 فرهنگ ما آن درخت تنومند و بالنده ای است که ریشه در ژرفای زمین و زمان دارد و در برابر توفان ها ایستاده و خم نشده است. ایران با این درخت گشن و بارآور خود بارها دچار خیره سری ها و ویرانگری ها شده و آفرینش های هنری و فرهنگی گرانمایه ما به دست فرومایگانی به آوار «غارت» رفته است. ملتی که بر سر دانشگاه گندی شاپور در 1700 سال پیش از این می نویسند :«شمشیرهای ما مرزها را می گشاید و دانش و فرهنگ ما دل ها و اندیشه ها»، چگونه می تواند فرهنگ و روش زندگی خود را به دست فراموشی سپارد؟ گزافه نیست که ایران را سرزمین چلیپا بنامیم.

در هر جای این سرزمین مقدس می توان آن را دید. هیچکس یک سویه حق ندارد آن را از آن خود و خاستگاه آن را در سرزمین خویش بداند، آریاها سزاوارترند و در میان آنان ایرانیان و هندیان در رده نخست قرار دارند.

اگر این نشانواره دربردارنده کیفیات آسمانی نبود، اینچنین در دل نمی نشست. این نشانواره با اعتقاد و ایمان دینی سرشته،به معبد و مسجد راه یافته و جاودانه بر مهرابه نشسته و آنها را آراسته است.

نقشی که گاه مظهر الوهیت، نماد خورشید، فروغ بی پایان، نظم هستی، آتش، فراوانی، آذرخش و جاودانگی است.

 

نگاره ای که آریاییان، مصریان، آشوریان کهن، بومیان آمریکا، بوداییان و مسیحیان به کار برده اند اما صاحب راستین آن آریاییان هستند.

چلیپا نگاره ای است بسیار کهنسال و چون نزد پیشینیان گونه ای نماد نیروهای نهفته در طبیعت و نیروهای آسمانی به شمار آمده در بیشتر سرزمین های که تمدن باستانی را در بستر خود پرورش داده است یافت می شود. پیشینه آن را در ایران تا هزاره پنجم پیش از میلاد مسیح (7000 سال پیش) در دست داریم.

آنچه در این نوشتار مورد بررسی قرار می گیرد، پژوهشی است درباره چلیپا Ê و چلیپای شکسته  .

 

بزرگمهر یا برزویه طبیب که بود؟

گفته می شود که برزویه وقتی معلم هرمز پسر انوشیروان بود توجه وی را به خود جلب کرد و بعد به سمت وزیر اول دربار و پزشک مخصوص شاه منصوب گردید. اما او نیز همچون امیر کبیر و یا قائم مقام فراهانی پس از انجام  بسیاری خدمات شایسته به شاه و کشور، سرانجام به علت عقاید و افکار مسیحی که داشت به فرمان انوشیروان کشته شد.

دکتر سیریل الگود درباره برزویه طبیب می نویسد: « دوران سلطنت انوشیروان از نظر ترجمه هایی که در آن انجام شده قابل توجه است. در زمان او آثار نویسندگان مهم یونان و هند به فارسی ترجمه شد که در میان آنها کتب افلاطون، ارسطو و افسانه های بیدپای هندی به نام کلیله و دمنه قابل ذکر است. برای تهیه این اثر اخیر برزویه طبیب که به فارسی بزرگمهر نامیده می شود به طور نهانی به هندوستان اعزام شد تا به هر قیمتی شده آن را به دست آورد.برزویه طبییب تنها طبیب دوره ی ساسانی است که اطلاعات کامل درباره ی وی موجود است. از حسن تصادف زندگینامه او نیز بر جای مانده است، زیرا ابن مقفع در ترجمه خود از افسانه های بیدپای، این شرح را به عنوان مقدمه آورده است». ( ادامه )

 

 

زناشویی در ایران باستان (قسمت اول)

در کیش قدیم ایران زناشویی به منظور ایجاد زندگی خوش، وحدت و اتفاق، تشکیل خانواده و ازدیاد نفوس انجام می پذیرفت.

اشوزرتشت در وهیشتوایشت گات، یسنا 56، قطعه ی 5 به پسران و دخترانی که آهنگ بستن پیمان ازدواج دارند چنین اندرز می دهد: " ای دختران شوی کننده و ای دامادان، اینک بیاموزم و آگاهتان سازم. با غیرت از پی زندگانی، پاک منشی بجویید. هر یک از شما باید در کردار نیک بر دیگری سبقت جوید و از این راه زندگانی خود را خرمی بخشد."

برخی از محققان به معنی واژه ی «خیتوه دت» یعنی خویشی دهنده و ایجاد یگانگی در میان مردم و نیز به معنی داد و دهش پی نبرده و بدون تعمق در معنی کلمه و دستورهای زرتشت، آن را ازدواج با نزدیکان تلقی کرده اند. این قشریگری در درک مفهوم واژه مورد بحث موجب پیدایش این استنباط و نظر شده است که در آیین مزدیسنی ازدواج بین خواهر و برادر، یا پدر و دختر و سایر محارم و نزدیکان جایز است، در حالی که چنین برداشتی فاقد واقعیت و اشتباه محض بوده و اصطلاح مزبور ناظر بر این موضوع است که مطابق کیش مزدیسنی، مرد و زن با نظم و ترتیب درست در اجتماعات شرکت و با یکدیگر معاشرت می کنند و بدین ترتیب دختران و پسران کم کم با روحیه و اخلاق یکدیگر آشنا شده، از روی بصیرتی که در نتیجه معاشرت های درازمدت اجتماعی به دست آورده اند، به انتخاب شریک زندگی خویش مبادرت می ورزند.  

 

پیشدادیان

 پیشدادیان نخستین سلسله داستانی ایران بودند. پیشداد در اوستا لقب هوشنگ است. در تاریخ غرور السیر در «پادشاهی هوشنگ» آمده : « ... وضع قوانین و رسوم و برقراری عدل بدو منسوب است و به همین مناسبت به پیشداد ملقب شده که به فارسی نخستین واضع مبانی عدالت است. » در روایات ملی ما نیز عنوان هر یک از پادشاهان سلسله داستانی پیشدادیان است.

به روایت فردوسی شاهان سلسله پیشدادی از این قرار هستند :

1.    کیومرث، که طبق روایات زرتشتی نخستین بشر، آدم ابوالبشر و به روایت شاهنامه نخستین پادشاه است.

2.     هوشنگ، که پسر سیامک پیشدادی و نوه کیومرث است.

3.     تهمورث، ملقب به دیوبند که پس از کشته شدن هوشنگ به پادشاهی رسید.

4.     جمشید.

5.     ضحاک (بیگانه).

6.     فریدون

7.     منوچهر

8.     نوذر، پسر منوچهر که به دست افراسیاب گرفتار شد و با بیشتر سران لشکر کشته شد.

9.     تهماسب

10.گرشاسب، که نه سال پادشاهی کرد.

کیانیان

کیانیان منسوب به کیان دومین سلسله پادشاهی از دوره تاریخ افسانه ای ایران هستند. کریستن سن و برخی دیگر به استناد اوستا و داستان های ملی و دینی ساسانی بر این عقیده اند که تاریخ کیانیان واقعی است و بنیان اساطیری ندارد. پادشاهان کیانی را به این ترتیب آورده اند:

1.     کیقباد.

2.     کیکاووس پسر کیقباد

3.     کیخسرو پسر سیاوش پسر کیکاووس

4.     کی مهراب پسر کیوجی پسر کی منش پسر کیقباد

5.     گشتاسب پسر سهراب

6.     بهمن پسر اسفندیار پسر گشتاسب

7.     همای، بنا به روایتی زن بهمن و بنا به روایتی دیگر دختر بهمن که پس از وی به پادشاهی رسید.

 

 

برچسب ها ايران باستان ,
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
slm be dustaye gole khodam adresse jadide in web ro mizaram k sar bezanid unja dastanaye bishtari gozashtam o kollan dg unja matlab up mikonam biayn hatman inam az adress : www.cliff-hanger.rozblog.com :* :*
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    به کدامیک از موضوعات این وبلاگ علاقه دارید؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 31
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 5
  • آی پی دیروز : 4
  • بازدید امروز : 7
  • باردید دیروز : 8
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 4
  • بازدید هفته : 15
  • بازدید ماه : 524
  • بازدید سال : 8,492
  • بازدید کلی : 26,478